ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دل من سوخت و آتش به سراپای تو زد
که ندانسته سبب ساز تباهیم شدی
خفه کردی نفسِ شعر و غزل هایم را
عملاً مُنکـــــر آن حجمِ مفاهیم شدی
هدفم بود که آباد کنم شهر تو را
تو خودت باعث ویرانی این خاک شدی
چه شبی بود همان شب که به فردا نکشید
هیجانِ تهِ این قصّه ی غم ناک شدی
دل و دینم شده قربانیِ خودخواهی تو
نه فقط کیش که _ در فاصله ها_ مات شدی
قسَمت می دهم امشب، به خدا راست بگو
که چرا رفتی و خائن به قسم هات شدی
لج و لج بازی تو بیش تر از صبر من است
چو سوار خر شیطانِ دغل کار شدی
نه فقط من که تو هم سوخته ای بی تردید
گر چه منّت کِش آقای بدل کار شدی!
زهرا موسی پور(مینو.م)
سروده شده در ۲۷ مرداد ۹۴