زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

نگارنده‌ی مجموعه غزلِ (خواب بی تعبیر)_نشرِ پارسی‌سرا
زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

نگارنده‌ی مجموعه غزلِ (خواب بی تعبیر)_نشرِ پارسی‌سرا

نیستی

رفته ای از دست و این جا نیستی
عشق من بودی و حالا نیستی

حرف هایت  نیش دار و سمّی اند
گر چه عقرب یا که کبرا نیستی

ظاهری پاکیزه داری از قضا
حیف در باطن مبرّا نیستی

چشم های هرزه گردت باعث اند
این که دیگر بندِ یک جا نیستی

با تعهّد داشتن بیگانه ای
یک شبم حتّی تو تنها نیستی

عین گاراژ ست قلبت، بی حیا
از تریپِ لاو و این ها نیستی

قید هر کس را چه راحت می زنی
شاید از جنس من و ما نیستی

آرزویم بود برگردی ولی
مطمئنم سهم زهرا نیستی
زهرا موسی پور

ارتداد

مُرتد شدم از عشق تو بر ذات الهی
بر گردن من نیست به جز شرک گناهی
باید که پرستیده شوی، حقّ تو این ست
تو ربّ منی بُت، چه بخواهی چه نخواهی!

زهرا موسی پور

بداهه

هشدار

از عشق که گفتی به دلم بد آمد

هشدار ِ غمی تازه و ممتد آمد

یک خاطره ی تلخِ قدیمی، فوراً

در ذهنِ پریشان و مردّد آمد

#زهرا_موسی_پور

ظاهر

هیچ کس نیست بفهمد
این زن چه غمی دارد و
دردش از چیست؟
هر کسی ظاهر او را دیده،
به خیالش زن خوشبخت و
پر از امّیدی ست...
روزگار زن افسرده ی
این شهر شلوغ
به نگاهِ مردم،
خالی از سختی و هر
تهدیدی ست...
ترس فردا و غم فردا ها
از وجودش دور است
وَ ندارد حتّی ذرّه ای
وحشت و دل مشغولی
از هیولای مخوفی
که سَراپایش را
با زرنگی ش تصاحب کرده.
مردم شهرِ دروغ
ناتوان از درکِ
این حقیقت هستند
که زن قصّه ی ما
شده قربانی مِهری که
خداوند به جبر،
در دلش کاشته است!
اولش تنهایی، آخرش تنهایی...
چه هیولای پلشتی بوده
ذات این "تنهایی" .


#زهرا_موسی_پور

خواهشِ زندگی

مقصود خدا چه بوده از خلقت من
یا فلسفه ی وجود جنسیّتِ زن
جز حسرت و از زمانه بازی خوردن
یا خواهش زندگی و بی آن مُردن؟!

#زهرا_موسی_پور
www.shereno.com

گفتم_گفتیc

گفتی: که به جز تو تکیه گاهم پس کیست؟
تصمیم نهایی ات، نمی گویی چیست؟
گفتم به هزار گونه و نشنیدی
وَاللّه که جز تو در دلم عشقی نیست!

#زهرا_موسی_پور

www.shereno.com

نتوانستم

گفتی به تو وابسته نباشم ای دوست
ترسیدی و ترساند مرا افکارت 
من عاشق و تو غرق سیاست بودی
هرگز نشد آگاه شوم از کارت

#زهرا_موسی_پور

⇧⇧ قسمتی از یک چهارپاره.

تالشَ دْعا

چْمه کارُن دِریَه ایلَه تْشکَه
اگر دریا بوشوم هامونَه، خْشکَه

نزونُوم از کیمَه، چیمَه خْدایا
بو آ کَردِن چْمه کْرکالَه آیا؟

بهار اومَه بْجارِن سبز آبینَه
همَه دْنبال اْشتَن قْرعَه شینَه

دیلَ خْش، ساقَ جان آدَه اَوْون را
کسی ناکام ماکَر جانَ زهرا
 
مْنی آدَه امید اَم تازَه سالی
چْمه دیلی بْکَر از غْصَّه خالی

#زهرا_موسی_پور


★ترجمه: دعا به گویش تالشی

در کارهای من یک گره وجود دارد
اگر به دریا بروم چنان هامون خشک است

نمی دانم کیستم و چیستم خدایا
می شود گره های پریشانی ام را باز کنی؟

بهار آمد و شالیزارها سبز شدند
همه به دنبال شانس و قرعه ی خود رفتند

دلخوشی و سلامتی به همه شان عطا کن
و کسی را ناکام نکن به جان زهرا

به من هم در این سال جدید امید بده
و قلبم را از غم خالی کن

آمین

دیر آمدی

آمدی اما کمی دیـــــر آمدی
در جوانی ها شدم پیـــــر، آمدی

گریه می کردم چو فروردیــن و مهــر
چشمِ من خشکید و در تیــــــر آمدی

من تمـــــام عمر ماندم منتظر
تا شدم با مرگــــــــــ درگیـــــر، آمدی

#زهرا_موسی_پور

⇧⇧ سه بیتِ یکی از غزل هایم.

امید

یک روز تو را دوباره می بینم زود

روزی که شروع ماجرا خواهد بود

تو اوّل و آخرینِ من در عشقی

امّید به آن دقیقه های موعود

زهرا موسی پور

از همه ی جهات...

گاه از تَه دل به روی آیینه بخند

در حین غمی که خفته در سینه، بخند

تا از همه ی جهات لذّت ببری

با قلبِ بدونِ ذرّه ای کینه بخند

#زهرا_موسی_پور

www.zahramoosapoor.ir

معرفت

از قدیم گفتند هر که بار علمِ او افزوده تر شود، بردبارتر و افتاده تر خواهد بود. امّا این روز ها هستند افرادی که خود را تافته ی جدا بافته می دانند و به خود اجازه می دهند به مردم جامعه که افکار عجیب و هنجار شکنی های خودنمایانه ی آنان را نمی پسندند، بی احترامی کنند و گاهاً افراد جامعه را با لفظِ "احمق" مخاطب قرار دهند.

وَ باز هم گفتنِ متأسّفم بسیار نا چیز است.



نکته ای سر بسته می گویم تمام

تشت ها افتاده اند از روی بام


کَلّه هایی که به ظاهر شَق شدند

ملّتی در چشمشان احمق شدند


ای که صد ها جلد مطلب خوانده ای

تا نفهمی "اصل" را درمانده ای


مردم_ اینجا نوکرانت نیستند

جامِ زهر شوکرانت نیستند


که انچنین با کینه بَلوا می کنی

نام خود را خوار و رسوا می کنی


هر چه علمت بیش تر باشد ولی

معرفت در تو نباشد، انگلی


از تکبّر دور شو، آدم بمان

ملّتی را چون خودت احمق ندان!!!



#زهرا_موسی_پور


نویدِ عید

سبزینه به شاخه های خشکیده دوید

این حال و هوا بهـــــار را داده نوید

تثبیت نشد غرور بهمن در باغ

با لحن ملایم و صمیمانه ی عید

#زهرا_موسی_پور

نویدِ عید

سبزینه به شاخه های خشکیده دوید

این حال و هوا بهـــــار را داده نوید

تثبیت نشد غرور بهمن در باغ

با لحن ملایم و صمیمانه ی عید

#زهرا_موسی_پور

بی هنر ها

از معاند پر شده اطراف ما
بی هنـــــر ها در ردیف خاص و عام
لاف علم و معرفت سر می دهند
با هزاران مغلطه، جویای نام

بهتر از خود را که می بینند گاه
از حسادت ظرفشان پر می شود
آن قََدر با او لجاجت می کنند
تا که او از بین آنان می رود

بی هنــــــر ها هر دری را می زنند
تا که شاید شُهرتی حاصل کنند
منزوی تر می شوند و قاطعند
گفته های حَقّه را باطل کنند

راز شان در بازی بالماسکه
خواب های حُقّه ی خرگوشی است
بی جهت تکرار باور ها چرا
تا جوابِ ابلهان خاموشی است


#زهرا_موسی_پور

جز خودت!

لجن تر از تو کسے
جز خودتـــــ نبوده و نیستـــــ
ڪہ با سیاستـــــ و شڪـ ،
عشق را فنا ڪردے
منے ڪہ ساده و نا پختہ
عاشقتـــــ بودم
براے نِیل بہ مقصودِ
خود فدا ڪردے...

زهرا موسے پور

برای شروع...

تو می باری ابر ها را
من می بارم چشم ها را

هر دو خداییم
تو خدای آسمان
وَ من خدای زمین!!

تو در قلب آدم هایی،
من صاحب هیچ قلبی نیستم.

تو خدای دیگران
وَ من خدای خودم!!

تو تنهایی
من تنها
ما چقدر به هم شباهت داریم!

می شود گاهی از آسمان
به زمین بیایی؟
که نه تو تنها باشی
نه من...

با هم باشیم
کار های زیادی 
می توانیم انجام دهیم:

یکی همین ست که
در ضمیر مفردِ خود
استمرار نخواهیم یافت.

"ما" می شویم
و همین برای شـــــروع
کافی ست.

#زهرا_موسی_پور

قسمتی از چهارپاره ی "اشتباه"

تو یک زنی، زن تنهایِ
شهر بی سامان
به خود بیا و گدایی
نکن محبّت را
در این خراب شده،
تکیه گاهِ امنی نیست
که در تو وا بکند
عقده های غربت را...

#زهرا_موسی_پور

‌‌★قسمتی از یک چهارپاره.

با دستِ خودت...

زندانی و با دشمن خود هم بندی

بر مرگ ندانسته زدی لبخندی

آن روز که دوزاریِ تو جا افتد

با دست خودت گور خودت را کندی

#زهرا_موسی_پور

حسرتِ سیب

از عشق چه تصویر غریبی مانده

در گوش من اصوات عجیبی مانده

همگون درختی به تَهِ باغم که

بر شاخه ی او حسرت سیبی مانده

#زهرا_موسی_پور

خباثت

تو حیوانی تو حیوانی تو حیوانی تو حیوانی

اگر چه شکل موجودی دو پا همنام انسانی


دروغی، یاوه ای، شَطحی، وجودت بی خود و سطحی

سرابی، خدعه ای، وهمی، خودت دردی و می دانی


خباثت از تو می بارد، ریاکاری و بیماری

ندارد جمله امراضت به کلّی راه درمانی


به عمرت با کسی هرگز رفاقت کرده ای آیا

نگو عمری رفیقِ فاب و خاطر خواهِ شیطانی


تو جز خوردن وَ خوابیدن چه فهمیدی از این دنیا

که خشم و شهوتت کرده تو را گمراه و زندانی


تو بدبختی که سرسختی در انجام خریّت ها

که حتّی ریزه ای منطق نداری در هوس رانی


نصیحت راهکارت نیست خدایی هیچ بارت نیست

همان حیوان نادانی که در زنجیر می مانی


#زهرا_موسی_پور

با چشم خودت...

از هیبت و تاریکی شب ترسیدی


بین من و "ما" یکسره در تردیدی


آن قدر شدی تشنه ی آزادی تا


با چشمِ خودت مرگِ خودت را دیدی


#زهرا_موسی_پور

گَرد و خاک

هوای شرجی و گرمای بی حَد


وَ حالا گَرد و خاک از غیب آمد


خدایا صبر ما را بیش تر کن


در این حال و هوای نسبتاً بد


#زهرا_موسی_پور


★دوبیتی برای شرایط آب و هواییِ این روزهای استان خوزستان به درخواست یکی از دوستان.

"مار و پلّه "

از یاد تو رفته واژه ی "آزادی"


یا آن همه خون که در اِزایش دادی


با مارِ درون آستین ماندی تا


از پلّه ی بی عبور شب افتادی


#زهرا_موسی_پور

مشاعره

غزلی از برادر خوبم " علی محمدی" و

غزلی از خودم در تکمیلِ غزل ایشان:



★★ ای دوّمِ خردادِ تو سر منشاءِ تدبیر

ابروی تو خونبار تر از هِجدهُمِ تیر


در خطبه ی تو خار شود عاملِ فتنه

فریاد بزن ، بانگ بزن ، هَمهَمه  تکبیر!


این چاهِ دلم نفت ندارد دَکل ش رفت

آخر به ته دیگ رسد دسته ی کفگیر


شورای نگهبانِ لبت کرده اساسی

قانونِ هماغوشی و تب لحظه ی تسخیر 


با اسمِ تو دین از دل مؤمن،متواری

ای بر پدرش آنکه کند نام تو تکفیر


علی_محمدی (شوپی)



★★عشق تو در دلم چه ها کرده

آتشی پر شَرَر به پا کرده


یک دکل ساختی و همّت تو

کوه را کنده، جا به جا کرده


هاله ی نور تو رقابت با

صنعت برقیِ نِکا کرده


آن سهامِ عدالتت که نگو

فقر را محو و کلّه پا  کرده


خستگی های دفتر کارَت

خواب را در تو بی صدا کرده


طرح یارانه شاهکاری بود

که تو را بهترینِ ما کرده


آرمانشهر بی مثالی را

با هدفمندی اش بنا کرده


هر چه از خوبی ات سروده کم ست

شاعری که تو را ثنا کرده


دوستت دارد و به سهم خودش

حق این جمله را ادا کرده



#زهرا_موسی_پور


www.zahramoosapoor.ir