زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

نگارنده‌ی مجموعه غزلِ (خواب بی تعبیر)_نشرِ پارسی‌سرا
زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

نگارنده‌ی مجموعه غزلِ (خواب بی تعبیر)_نشرِ پارسی‌سرا

جای پرسش نیست_ تک‌بیت

چرا به او تا گفتم برو،

به سرعت رفت؟

چون عاشقِ تو نبود، این

که جای پرسش نیست!


زهرا موسی پور فومنی

جای پرسش نیست_ تک‌بیت

چرا به او تا گفتم برو،

به سرعت رفت؟

چون عاشقِ تو نبود، این

که جای پرسش نیست!


زهرا موسی پور فومنی

هاشورِ قطره ها_ شعری از دخترم ریحانه گیلانی

باران که می بارد

هر جای دنیا  باشم

گیلان را به یاد می آورم.

شهر اَم

خانه اَم

خانواده اَم.

دوستان اَم

وَ عشق اَم را...

باران که می بارد

حسّ می کنم هنوز

زندگی زنده است.

آینه ام را رو به هاشورِ قطره ها

می گیرم تا دو برابر شود 

حسّ تازه ام !!


ریحانه گیلانی

دمای بالای شصت

ردیف شعر من این گونه است: [می خواهم]

تو را از عشق خودم مستِ مست می خواهم

میان این همه غارتگر دل و ایمان

فقط تو را نفسم،   پاک‌دست می خواهم

اگر بنای امیدت مدام لرزان است

خرابی‌اَش را از پای‌بست می خواهم

قبول کن که فقط   از تو   بعدِ هر شعرم

همیشه، در همه جا  نازِ شست می خواهم

اگر چه مؤمن   بر ربّ عرشِ اَعلایی

ولی تو را یک ،  انسان‌پرست می خواهم

چنان که اَز،  آغوش‌اَت برای گرم شدن 

دمای قطعیِ بالای شصت می خواهم!!


زهرا موسی پور فومنی


می بارد!_ تک‌بیت

به باد می روم آخر،  تمام زندگی اَت

عدالت از سر  و روی خُداش می بارد


زهرا موسی پور فومنی

چهارده معصوم

عرب پرست نبودم وَ نیستم،  امّا

مقدّس‌اَند برایم چهارده معصوم


زهرا موسی پور فومنی

او گفت_ تک‌بیت

« بدون عشق محال‌است زندگی »⇨او گفت.

بنا بر این منِِ بیچاره مُرده ام یک عمر!


زهرا موسی پور فومنی

هوا بد است!

جرأت نمی کنم بنویسم: هوا بد است.

چون اوّلین کسی که خفه می شود من‌اَم

بایَست با سکوت شَوَم هم‌کلام و هیچ...

جُرم‌اَم مگر کم است   که از جنسِ یک زن‌اَم؟!


زهرا موسی پور فومنی

زیر صفر

اگر که عشق و هوس دشمنانِ جان من اَند

بگو چرا پُرم از خواهش ای خدای بزرگ؟

محبّتی کن و در من نیاز هایم را

به زیر صفر بده کاهش ای خدای بزرگ!


زهرا موسی پور فومنی

کیش و خزر

خوابیم و تمامیّتِ ما  رفت هدر

جز ما همه دارند از این ننگ خبر

در خَلْسه ی شومِ‌مان  به روسیه و چین

گفتیم که مفتِ چنگ‍‌تان کیش و خزر


زهرا موسی پور فومنی

ازدواج علی و فاطمه تبریک. تک‌بیت

اگر چه ازدواج تو شروعِ درد هات بود

به جز تو لایقِ علی، کسی نبود فاطمه!


زهرا موسی پور فومنی

خود سِتا

به روی این کُره ی نسبتاً عریض و طویل!

که ساکنین فراوان و جالبی دارد

تمامِ سعی من این‌است « خود سِتا » نشوم

چرا که معتقدم، بد عواقبی دارد


زهرا موسی پور فومنی

مفیدیِ تو_ مرکّب حرکت


هزار مرحله دارد رسیدن‌ات به خود ات.

که نیست مختصِ هیچ آش یا سُوکا* نُخود ات

گشوده می شود آخر به دستِ مرگ، کُد ات


نبود قصدِ من آزار و نا امیدیِ تو


به قولِ مردم کوچه; [دوباره بُغ کردی].

دوباره مِیلِ دُخان از لبِ چُپُق کردی

و تازگی هوسِ لاته* در افق کردی...


سیاه چَرده ندیدم به‌این  سپیدی تو!!


از آن هزار، یکی هم نشد طِی ای انسان

چرا پس این همه  بادِ هوا زدی نادان

نه کانْت هستی و نیچه، نه لین*، نه سالیوان*...


امان از عاقبتِ معده ی اسیدیِ تو!!


پدید آمده ای از سیاه‌چاله ی دور 

نه کهکشانِ ستاره که نقطه‌ای بی ‌نور

برای حمل شدن از درِ رَحِم تا گور


خدا کند نشود بر مَلا  پلیدیِ تو


غریبه با خودی و از خُدات می گویی 

در انزوایی و   از ارتباط می گویی

مهندسی نشده،   اَز ثُبات می گویی


زیانِ تو به توانِ n و....  مفیدی تو...؟؟


#زهرا_موسی_پور_فومنی


* لین مارگولیس، نظریه پرداز تکاملی. 

* سالیوان، معلّم هلن کِلِر.

*لاته (Latte)، نوعی قهوه ی ایتالیایی

*سوکا (Socca)، نان مخصوص فرانسوی با آرد نخود.

نمی رود از دست...

مسموم بود آن‌چه به خُوردِ تو داده ام؟!

این دیدگاهِ لعنتی‌اَت پوووچ هست و خام

روحیّه ام نمی رود از دست هیچ وقت

آن‌قدر عُق بزن که بمیری... همین.  تمام


زهرا موسی پور فومنی

با هر بهانه

هم صحبتی ندارم و هرگز نداشتم
لذّت نَبَر از این همه رنجاندن‌اَم خدا
کاری نکن که عاقبت از شدّتِ عذاب
با هر بهانه ای بشوم از تو هم جدا...

زهرا موسی پور فومنی

پدیده ی قرن


شبیه کوره ی آدم پزی‌ است آغوش‌اَت

چه داغ و پُر قَلَیان است چایِ دَم‌نوش‌اَت

بخوان به سبک خودت، دل‌نوشته هایت را

برام قابل درک است شعرِ خود جوش‌اَت

تو را پدیده ی این قرن می شناسم ، پس

نمی کنم سرِ سوزن تعجّب از هوش‌اَت

یکی دو تا غزل و مثنوی که کافی نیست

بدان که بارِ ادب، باز هست بر دوش‌اَت

پر از حرارت و نوری، خدا کند،   نکند

گذشتِ ثانیه ها، مثل شمع خاموش‌ات


زهرا موسی پور فومنی

مشق شاعری‌!_ تک‌بیت

خمید قامتِ ما تا شدیم این و... شما

به وصفِ زیرِ کمر، مشقِ شاعری کردید!


زهرا موسی پور فومنی

فرقی نمی کند_ تک‌بیت

می خواهم از شمال، جنوبی شوم تو را

فرقی نمی کند که کجا عاشقی کنیم!


زهرا موسی پور فومنی

آماده ام _ تک‌بیت

آماده ام که دل بکنم از تمام تان

من مرگ را در آینه دیدم به تازگی


زهرا موسی پور فومنی

با بوسه ی "تو" _ بداهه


هر کس غزلی خواند پُر احساس، برایم

تا شاید از این راه به سمت‌اش بِگَرایم

اما نشدم رام‌اَش و عمری است که تنهام

با بوسه ی تو،  شاید از این وضع در آیم...


زهرا موسی پور فومنی

بداهه _ الان

از آن جهان

 بر بستر دل،  خوشی نبارد دنیا

جز بُتّه ی غم در آن نکارد دنیا

ای عشق، از آن جهان خودت شاهد باش

جز زخم زدن هنر ندارد دنیا


زهرا موسی پور فومنی

اکثر اوقات

هر چند سرِ قرار، هِی  ما را کاشت

در موعظه ها، متّه به خشخاش گذاشت

امّا به حریمِ کبریایی‌اش قَسَم،

در اکثرِ اوقات هوا مان را داشت


زهرا موسی پور فومنی


پارادوکس‌


بسیار دوست‌اش دارم
و از او متنفّرم!!

شاد می شوم از نگاه‌اش
و غمگین!!

آرام‌ام می کند 
و می آشوبَد مرا!!

کنارش خوش‌بختم 
وَ  بد بخت!

انبوهِ پارادوکس
کوه را از  پا در می آورد،
چه رسد به انسان!

زهرا موسی پور فومنی

دستگیری از یتیم

در مملکتی که غرقِ فقر و فحشا است،

عشقِ تو فقط زیارت و نذر و دعا است!!

در تاب و تَبِ اَدای این مستحبات

از طفلِ یتیم،  دست‌گیری زیبا است


زهرا موسی پور فومنی

شعر آمد و... (مثنوی)

وقتی که دردِ عشق   مرا پیر کرده بود

غم زندگی‌م را همه  تسخیر کرده بود

#شعر آمد و امید، در این خاکِ سرد کاشت

خاکی که میلِ باروَری، پیش از آن نداشت

با فکر خودکُشی شب و روزم سیاه بود

در منطق‌ام رسیدنِِ مرگ‌ام، مباح بود

امّا به لطفِ حضرتِ حق   ماندنی شدم

در دفتر ادب، غزلی خواندنی شدم...


زهرا موسی پور فومنی


سر و سامان وطن


من ساده به حضرتِ اَجل، جان ندهم

خاکِ #وطنم را به اَنیران ندهم

آرام نمی نِشینم از   این پس  تا

اوضاعِ بدش را سر و سامان ندهم


زهرا موسی پور فومنی

روح بزرگ مادرم

به مناسبت ۸ مرداد، هشتمین سالمرگ مادر عزیزم.


می خواست که آزاد شود از منِ خود

از طرزِ نگاهِ دوست یا دشمن خود!!

او  روحِ بزرگِ مادرم بود و چه زود

با سرعتِ نور   دور شد از تنِ خود 


#زهرا_موسی_پور_فومنی


‌*بیاییم مواظب طرز نگاهِ آگاه و نا خودآگاه خود به بیماران باشیم، تا مبادا بشکنیم دلی را.


یک قرص دیگر_ تک‌بیت


میلم به سمت خوردن یک قرص دیگر است

می خواهم از مصائبِ بعدی،   شوم خلاص...


زهرا موسی پور فومنی

دگماتیست

از نبضِ صدات، ایست می خواهد شب

نابودی محض،  [نیست] می خواهد شب

زهرا،  خفه شو.  نباف دیگر شعری

شاعر که نه، دگماتیست می خواهد شب


زهرا موسی پور فومنی

خودِ ابراهیم

به یاد شاعر فقید خوزستانی، ابراهیم عالی پور که فردا پنجم مرداد، دومین سالمرگ اوست:


در مغز زمانه  غدّه ای بدخیم ام

یک توده ی غیرِ قابلِ ترمیم ام

با این همه پرسشی که بی پاسخ ماند

تردید نکن، من خودِ ابراهیم ام


زهرا موسی پور فومنی

به همین اندازه

هر قدر که نرم و  پُر تلاطم شده ای

آرامِ دلِ عمومِ مردم شده ای

با عرض تأسّف، به همین اندازه

در باور آتئیست‌ها گُم شده ای 


زهرا موسی پور فومنی

اوج شیطنت

وابسته‌ی روی لاله‌گون‌اََت هستم

دیوانه‌ی حالتِ جنون‌اََت هستم

وقتی‌که به اوج می‌رسد شیطنت‌اَت

دلواپسِ کودکِ درون‌اَت هستم

زهرا موسی پور فومنی

با اِرفاق

در هیچ زمینه ای نکردم اغراق

پیشانیِ من ندید در عمرش داغ

با این همه، لبریزِ گناه‌اَم یا رَب

تصحیح کن املای مرا با اِرفاق


زهرا موسی پور فومنی

خرافه‌ها _ تک‌بیت


هنوز زیرِ نفوذِ خُرافه ها هستیم.

چرا نمی کُشَد این حجمِ غصّه ها ما را!


زهرا موسی پور فومنی


حالت دستوری


مُلزم به بیانِ تلخ یک اقرارم:

بی‌واهمه از شکستنِ هنجارم،

شهد است کلام تو برایم، امّا

از حالتِ دستوریِ آن بیزارم


زهرا موسی پور فومنی