زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

نگارنده‌ی مجموعه غزلِ (خواب بی تعبیر)_نشرِ پارسی‌سرا
زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

زهرا موسی پور فومنی (شاعر و ترانه سرا )

نگارنده‌ی مجموعه غزلِ (خواب بی تعبیر)_نشرِ پارسی‌سرا

در نیمه باز...

مهدی جاڹ



مڹ منتظر جمعه یِ موعــود توأَم


هر چند ڪفایتـــــ نڪند عمــر، ولی_


دستـــــ از در نیمه بازِ لطفتـــــ نڪِشم


تا آڹ ڪه شود وعده یِ قرآڹ ، عملی:


ولَقَد ڪَتَبنَا فِی الزّبُورِ مِن بَعدِ الذّڪرِ أنّ الأرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالحُون ؛ و در حقیقتـــــ، در زبور پس از توراتـــــ نوشتیم ڪه زمیڹ را بندگاڹ شایسته یِ ما به ارثـــــ خواهند برد. « قرآن ڪریم »


زهرا موسی پور (مینو.م)

انتشار در لاین 

لج و لج بازی

دل من سوخت و آتش به سراپای تو زد

که ندانسته سبب ساز تباهیم شدی

خفه کردی نفسِ شعر و غزل هایم را

عملاً مُنکـــــر آن حجمِ مفاهیم شدی


هدفم بود که آباد کنم شهر تو را

تو خودت باعث ویرانی این خاک شدی

چه شبی بود همان شب که به فردا نکشید

هیجانِ تهِ این قصّه ی غم ناک شدی 


دل و دینم شده قربانیِ خودخواهی تو  

نه فقط کیش که _ در فاصله ها_  مات شدی

قسَمت می دهم امشب، به خدا راست بگو

که چرا رفتی  و خائن به قسم هات شدی


لج و لج بازی تو بیش تر از صبر من است

چو سوار خر شیطانِ دغل کار شدی 

نه فقط من که تو هم سوخته ای بی تردید

گر چه منّت کِش آقای  بدل کار شدی!


زهرا موسی پور(مینو.م)

سروده شده در ۲۷ مرداد ۹۴

اسطوره

اُسطوره ی تاریخ شدن، آسان نیست

باید ڪه بسوزی و بسازی عمری


در اوج جوانی بچشی پیری را

بر دشمن نا اهل بتازی عمری


از حرص و هوای نفس پرهیز ڪنی

در نوع حقیقی و مجازی عمری


با نیش و ڪنایه های نادانان هم

روحیّه و وِجهه را نبازی عمری 


خود باور و صابر و توانا باشی

بر پاکی و غیرتتـــــ بنازی عمری


از تیر مُعاندان نباشی غافل 

هر چند ڪه پارسی و تازی عمری


مانایی و جاودانه بودن، سختـــــ است

باید ڪه بسوزی و بسازی عمری...


زهرا موسی پور ( مینو.م)

مرداد ۹۴

تنهایی

ای دوستـــــ به « تنهاییِ » خود قانع باش


جایی ڪه ترانه ها فراموش شده


ڪوچیده هزار چشم و گوش از این شهر


در نطفه صدای عشق خاموش شده !


زهرا موسی پور (مینو.م)


پیج رسمیِ استاد « سیّد مهدی موسوی »

http://line.me/ti/p/%40xhp8159y

« شهید »

به یاد شهید « امیر حاج امینی » و همه ی شهیدان وطن.

« شهید »

چشمم به تو افتاد و دلم باز شڪستـــــ


از بوسه ی تیری ڪه به اَبروتـــــ نشستـــــ


تصویر نگـــــاه آخرتـــــ در ذهنم


نقشی به بلندای هزار آینه بستـــــ


زهرا موسی پور ( مینو.م)

مُرداد ۹٤


غرور

مغرور نشو_ ڪه مُرده ای از حالا


با طرزِ نگـــــاه ڪردنتـــــ از بالا


این گونه ڪه تبلیغِ خودتـــــ را ڪردی


در دیده ی مردم شده ای یڪـ ڪالا !


زهرا موسی پور (مینو.م)



معرفت

با مردمِ خون گـــــرم،  رَوا سردی نیست

مُرده ست دلی ڪه خسته از دردی نیست


 از «دوست » توقّعِ وفـــــا معقولَ ست

«بی معرفتی»  رسم جوان مردی نیست!


زهرا موسی پور(مینو.م)

                  ☆☆☆☆☆☆☆☆☆

★پیج رسمیِ استاد «سیّد مهدی موسوی»

http://line.me/ti/p/%40xhp8159y

★آدرس وبسایتم.

www.zahramoosapoor.ir

هشدار

تحریف شد آیاتِ خدا از ریشه

با حربه ی یڪ قومِ تحجّر پیشه


آن فرقه ی بد ذات ، به نام مذهب

آتش زده در هستیِ هر اندیشه


با رنگِ سیاه پرچمش ، این جانی

بر فرقِ خلایق زده صد ها تیشه


تڪثیر شده میانِ ملّت ها چون

گرگان درنده ای به بطنِ بیشه


هر روز به یڪ بهانه ای می ریزد

خون های هزار مرد و زن در شیشه


تازد به قدم گاهِ امامان ، داعش

تا بَر ڪند اسلامِ علــــی از ریشه


اِڪران بشود به سینما ها ظلمش

پُر می شود از مردم دنیا، گیشه


مینو.م


سروده شده ۱۶ مرداد ۹۴

دل سپرده

زنی ڪه در تو هضم شد

من ها بود ڪه

بی تردید ما را،

در تو می جُست و

به حسابِ ضعیفه بودنش

گذاشتی تا

تحلیل رود

بنیانِ دل سپردگیش

و باورت نمی شد،

عادتش نیست سَر سپردن را !


واژگونِ دیدی

آن چه هایی

ڪه نمی دانی

و او هرگز محتاج نبود

تو را،

نه  استحڪامِ

بازوانت را

مگر ممزوج با

عنصری غنی شده

به نامِ "عشق" !


رنگ باختند دقیقه ها و ساعت های سالیانش،

آن گاه ڪه هجّی می ڪرد

واج های انتظاری مسموم را

شاید نگاه شَوی او را،

نه ببینی!


دریدن بڪارتِ اعتماد

بعدِ تزویجِ نسل ها

در توالی انزال هایی

زود رَس

خفته با سوزشی ڪه

نفس هایش را 

می چَپانْد در قَهقرای

جاهلیّت_

و دامن  زد

به واپس زدگی های

نفرت انگیزت

ڪه تو_ بعد از آن

در جنسی ظریف حل شوی!


و چُنین بود ڪه

حجم صدایت

در ارتعاش زُمختِ تار ها،

هیچ گاه نتوانست 

رجحان یابد از...!

ڪه ڪم شدی  و بیش تر نه.


مینو.م

مرداد ۹۴

خواب خرگوشی

تڪرار صدای زنجره، دلگیر است


وقتی ڪه برای زندگانی دیر است


خرگوش در اوج خواب هایش می دید


روباه ، به جنگلی خیالی شیر است !


مینو.م

سروده شده در ۱۱ مرداد ۹۴

یا مهدی ادرکنی

با آن ڪه امامِ در خَفایـــــی مهـــــدی...


بیننده ی هَجمه ی جفایـــــی مهـــــدی


بازار مَڪاره ایست این جا و در آن


هرگز  نفروشند وفایـــــی مهـــــدی


مینو.م

مرداد ۹۴

درد همیشگی

چهار بیتِ یڪی از غزل هایم...



این دردِ همیشگـــــی مرا خواهد ڪشتـــــ

هر ثانیـــــه می زند به پیشانی مُشتـــــ


آن دوستـــــ ڪه اِلتیـــــام غم هایم بود

تیـــــری به دلم نشانده امّا از پُشتـــــ


سوگند به ڪِردگار بی همتا و

موسی و محمّد و مسیح و زرتشتـــــ


از خاطرِ مینـــــو نرود عشقی ڪه

با سنگـــــ دلــی بهار عمرش را ڪشتـــــ !


مینو.م


مرداد ۹٤

« مادر از مرگِ تو ٤ سال گذشت و بر من ٤ هزاره_ مرداد ۹۰ یادمانِ رفتنی بی بازگشت. »



دوباره ای در ڪار نیست_

دیگر هیچ ڪجا و هیچ هنگام

نخواهمت دید...

رفتی ڪه ذرّه ذرّه گریه شوم در به باد رفته های جوانی!


چه زود ڪالبَد سلّولی ات را ترڪ گفتــی ڪه

هفتاد هزار سالِ راه را

یڪ شبِ بپیمایی و با اشڪ های خاڪستری ام، تنها رهایم ڪنی ڪه سنگی سیاه بدرقه ی راهت شد

نه ڪاسه ای آب !


یادت هست می گفتی:

شبی فرا خواهد رسید ڪه آسمانش را

ستاره ای سو سو نخواهد زد...

_یادم هست مادر_

و بعد از تو هزاران شبِ بی ستاره را گریسته ام!


چه زود رفتی،

چه زود دردی ڪبود ربودت در واپسین آلارم های آن مُشت تصنّعیِ

تپنده ات!


خدا میزبانِ خوبی برای توست ڪه مشتاقانه به میهمانی ات فرا خواند

بی مجالِ آن ڪه بگویی:

بدرود !


زهرا موسی پور(مینو.م)


مرداد ۹٤

حیف


او ڪه می خندد به غم هایش_ منم


خیـــــر خواهِ دوست، حتّـــــی دشمنم


حیفِـــــ آن حسّی ڪه بی رحمانه شد


لڪّه ی نَنگـــــی به روی دامنـــم


مینو.م


تیر ۹۴