ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دوستت دارم را ترسیدیم!
و این گونه
به سادگی در خفقانِ
یک جفت سکوت،
قرنی از تنهایی را
پیاده شدیم.
من از تو
تو از من
هیچ نمی دانستیم
و طغیان گری روح مان را
مهار کردیم
که مبادا رسوایی خود را
بر زبان ها اندازیم.
و حالا بعد از فصل ها
در حسرتِ این که
چرا حتّی ساعتی
" عشق " را با هم
بازی نکردیم،
افسرده ایم.
نزدیک تر بیا
شاید چشمانِ مان با هم
حرفی داشته باشند!
_زبان ها که لال مُرده اند_
بگذار نگاه ها
دست و پا شکسته
گفت و گو کنند.
قسم می خورم هرگز
آنان را گچ نگیرم!
تو هم ؟!
زهرا موسی پور(مینو.م)