ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
به گریه های مداوم، به گونه های کویر
به کشتگانِ مطهّر، به کودکان اسیر
نگاه خیسِ زنان و صدای زوزه ی باد
و خار های بیابان که زجرشان می داد
توحُّشی که وقوعش نهایتِ شَر بود
که بهتر است بگویم از آن فرا تر بود
وجود پاک امامی شکسته و تب دار
که در تمام سفر بوده مطلقاً بیمار
سه ساله ای که پدر را بدون سر دید و
خرابه ای که تنش را درسته بلعید و
حضور تلخ مصائب به ساحتِ زینب
وَ تازیانه ی دشمن به قامتش آن شب
جسارتی که نشان داده از خودش این زن
به ضربِ خطبه ی کوبنده در دل دشمن..
تو را قسم به همان اتفّاق رخ داده
به آبروی حسین، این امام آزاده
وَ حقّ مادر پاکش، به حضرت زهرا
خدای من بپذیر از دلم دعایم را
زهرا موسی پور