ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سکوت سرد زمستان و خواب طولانی
نگو که آخر این قصّه را نمی دانی
حماقت ست خودت را زدی به نشنیدن
که زیرِ گوش تو ترکیده بغضِ پنهانی
صدای بع بعِ این گوسفند هایی که
خفانده بی علفی از شروع مهمانی
نگو ندیده ام آن اتّفاق نسبی را
که کرده وضع تو را تا گلوت بحرانی
تمام خواب و خیالی که ساده باعث شد
شوی به دست خودی ها نه غیر ، قربانی
هدف نبود برایت از ابتدا روشن
که گلّه را نفروشی به گرگ، در آنی؟!
حرام می شود امروز رنج دیروزت
به خواب این شبِ طاعونیِ زمستانی
زهرا موسی پور