ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
قصیده ای نسرودم برای مِدحَتِ تو
که پیشکش کنم از راه دور، خدمتِ تو
مرا ببخش که شاگردم و در این مدّت
اضافه تر نشد از شعرِ من به عزّت تو
هنوز دایره ی واژه هام محدود ست
تشکّر از تو برای غَنای دقّت تو!
شنیده ام که نداری توقّع از مردم
فدای این همه ایثار و حُسنِ نیّت تو
برای از تو نوشتن قلم توانا نیست
که غیرِ قابلِ وصف ست حُجب و عفّت تو
جماعتی چه مُصرّانه چشم در راه اند
که با "غزل" بشوم موجباتِ حیرت تو
وَ تازگی به رُباعی شدند قانع تا
در این گُزینه بریزم وقار و هِیبت تو
نمی شود به همین سادگی ثَنایت گفت
اگر چه بر سر من سال هاست منّت تو!!
زهرا موسی پور