ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من عشق را به سمت تو آوردم
تو شعر را به سوی من آوردی
گاهی ولی بدون شکیبایی
عیبِ مرا به روی من آوردی
از تکیه اَم به شانهی لرزانت
تا بوسه ات به گونهی نمدارم
جمعاً هزار صفحه نخواهد شد
من ماجرا، به قول تو کم دارم
باید رمان منسجمی باشیم
در انتها به صورت تضمینی
باید که در بیاید از آب، عالی
در مایه های یک عمل بینی
در انتظار قول تو هست این زن
مردانگی کن و سر جایت باش
ما خالق ترانه و تصنیفیم
دور از چرا، ولی، به درک، ای کاش
با مرگ، می شویم تمام آخر
عادیست این معامله با انسان
امّا اگر اراده کنیم ای تو!
شاید که جان به در ببریم از آن
هشدار های عقربه در ساعت
جدّیست، پس کلاس خطر تعطیل
باغ غزل نیاز به ما دارد
این داس و کود و بذر و قلم، آن بیل...
زهرا موسی پور فومنی