ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
روز ها (قول) را عمل کردم
با روانم اتل متل کردم
عقلِ بو داده را مَچَل کردم
شب که شد، (فرض) را بغل کردم
تا که زن بودنم رود از یاد!
پیشِ رو می گرفتم آینه را
میزدم حرف با تو ساعتها
گاه بحثی شروع می شد تا
می کشاندی به سمتِ یک دعوا
بعد می رفتم از گلو بر باد!
چند پُک می زدم به یک سیگار
بیخجالت کشیدن از این کار
دود می کردی عشق را هر بار.
[می شدم از خودم، خودت بیزار]
من به فکر فرار می افتاد
ریختی در ترانه هایم سَم
بعد از آن توی شعرهایم هم
جا نخوردی که مردهاَم، کمکم.
[آینه تکّهتکّه شد از غم]
تا تو باشی درون قلبت شاد
ردّ خون روی رختخوابم بود
از قضا وقتِ انقلابم بود
شاهدم حالتِ خرابم بود.
[عادتم مایهی عذابم بود]
بد تر از رنج های روز معاد
#زهرا_موسی_پور_فومنی