-
یاد آورِ ما...
چهارشنبه 5 تیر 1398 15:07
افکار بزرگ و جالبی در سر ماست آینده به طورِ قطع، یاد آوَر ماست هر چند نداریم از عالم دلِ خوش با این همه مشکل عشق تسکینگرِ ماست زهرا موسی پور فومنی
-
خطوط اخم...
سهشنبه 4 تیر 1398 19:40
این شعر حقیقتست و جَو سازی نیست محدود به حال و آتی و ماضی نیست پر رنگ شده خطوط اخم این شهر چون هیچ کس از زندگیاَش راضی نیست #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
امتحان الهی_ چهار پاره
دوشنبه 3 تیر 1398 13:55
با درد ها مبارزه کن ای منِ صبور شاید که امتحان الهیت می کنند حتّی نکن سوال که در حقّ تو چرا افراط یا که یکسره تفریط می کنند... زهرا موسی پور فومنی
-
جوجه ی یکروزه...
یکشنبه 2 تیر 1398 14:43
از شدّت ترس و لرز، مثلِ بید است در بینش خود پر از خطای دید است جدّی نگرفتهاَم تبِ عشقش را این جوجهی یک روزه پر از تردید است #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
بعدِ مرگم، مرا بسوزانید...
یکشنبه 2 تیر 1398 01:40
بعدِ مرگم، مرا بسوزانید تا نماند از این زن آثاری زندگانیم جز شکنجه نبود در کفِ یک چهار دیواری... #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
می مانم
شنبه 1 تیر 1398 18:12
بر عهد خودم با دل تو می مانم حلّالِ غم و مشکل تو می مانم با این که زنم، مرد تر از هر مردم هم عاشق و هم عاقلِ تو می مانم #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
نمی پذیرد ایرادش را...
پنجشنبه 30 خرداد 1398 08:15
کمرنگ کن از صمیمِ دل یادش را بیشانه رها کن سر پر بادش را. شایستهی اعتماد و همراهی نیست آن کس که نمی پذیرد ایرادش را زهرا موسی پور فومنی
-
زباله های خشک و خیس
چهارشنبه 29 خرداد 1398 03:11
تا اوج بِپَر منزلتِ ایران را از دست نده به هیچ وجه ایمان را سهم تو زبالههای خشک و خیسست از سفرهی انقلاب بردار آن را. زهرا موسی پور فومنی
-
از ایده ربایان نشو غافل، شاعر...
دوشنبه 27 خرداد 1398 10:20
حالا که شدی بر پُل احساس عابر، در مکتبِ جامعِ ادیبان حاضر... با این همه نو آوری و اعجازت، از #ایده_ربایان نشو غافل، شاعر. #زهرا_موسی_پور_فومنی #رباعی_درخواستی
-
بی بکارت
دوشنبه 27 خرداد 1398 07:46
از [شهر تو] عشق را به غارت بردند با زور ، هوس را به زیارت بردند! داماد شدند و نو عروسانش را یکعمر به حجله بیبکارت بردند! زهرا موسی پور فومنی
-
تویی...
یکشنبه 26 خرداد 1398 07:34
راکد منم و او که روانهست، تویی یک عمر به دنبالِ نشانهست، تویی از لحن همیشه شاکیاَت می فهمم آن کس که به دنبال بهانهست، تویی زهرا موسی پور فومنی
-
من خودم را واقعاً شاعر نمی بینم هنوز
جمعه 24 خرداد 1398 20:52
من خودم را بندهای طاهر نمی بینم هنوز چون دلم را در دعا، حاضر نمی بینم هنوز راستش، خود را میان حرف های بیبَها توی بازارِ عمل تاجر نمی بینم هنوز در کمال شرم، ذهن بستهام را سالها بر پُل اندیشهها عابر نمی بینم هنوز بس که ترسویم، وجودم را در اوج یَاس هم ایستا بر پلّهی آخِر نمی بینم هنوز بیتعارف این حقیقت را هم افشا...
-
ضریب هوشی
چهارشنبه 22 خرداد 1398 10:01
قلبت به هر آنچه دیدهای بد بینست دنیای تو... حیف، بیجهت غمگینست از عشق شنیدی و نفهمیدی چیست! افسووووس، ضریبِ هوشیَت پایینست زهرا موسی پور فومنی
-
سوء تفاهم
سهشنبه 21 خرداد 1398 23:27
من _از خودم و تو از خودت_گُم هستیم آماجِ کنایههای مردم هستیم ما هیچزمان، به هم نخواهیم رسید تا دستخوشِ (سوء تفاهم) هستیم #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
بهای مصوّب
چهارشنبه 15 خرداد 1398 00:01
طرح یک ساختمان چِل طبقه سالها توی ذهن کُندِ تو بود حیف، پروانهاَش برای بنا اصل نه، بلکه جعلی و فُتو بود خواستی صادراتِ فرش کنی به تمام دُوَل در آن دوران، سنگفرشت به گونه ای کردند که نمودی سریع توبه از آن! باز کردی حساب بانکی در هر کجای زمان که می رفتی. راستش را بگو سرا پایت از چه رو می شد آخرش نفتی؟! هر چه گنجشک...
-
برای چی؟
پنجشنبه 9 خرداد 1398 09:48
کسی که درد مرا دید و چشم خود را بست، برای چی نگران شکستنش باشم؟! زهرا موسی پور فومنی
-
گوش باش
سهشنبه 7 خرداد 1398 17:03
درک کن این شعر را، باهوش باش گرم و نیرو بخش چون دمنوش باش حرف های نا تمامت را زدی، جانِ من! حالا بیا و گوش باش... زهرا موسی پور فومنی
-
دو رو ها_ تک بیت
پنجشنبه 2 خرداد 1398 17:19
در این سر زمین باش تنهای تنها امان از دو روها، دو رو ها، دو رو ها زهرا موسی پور فومنی
-
خلاصه
سهشنبه 31 اردیبهشت 1398 23:51
من از تو می گذرم تا دلم ادب بشود خلاصه، روزِ خوشش بازتابِ شب بشود ندارد از هر بابت برای من فرقی که جسمش از گُرخیدن، دچار تب بشود وَ یا به علّت افسردگی، هر از گاهی زمان عادتِ حیضش جلو عقب بشود به هیچ وجه دراعماقِ او* نمیترسم که با من آکِلهی غصّه، لب به لب بشود من از تو می گذرم تا خودِ خدایت هم از این همه دلسنگی پر...
-
نهخود
شنبه 28 اردیبهشت 1398 01:17
هر روز عکسی از خود و تقلید از نَهخود! شاعر شدن به این قِر و فِر ها که نیست... هست؟ زهرا موسی پور فومنی
-
نمیشناسد_ تک بیت
جمعه 27 اردیبهشت 1398 16:29
سواد و سنّ و دیانت، نمی شناسد عشق نژاد و ثروت و جغرافیا که اصلاً هیچ... زهرا موسی پور فومنی
-
روزه های بی سحری
پنجشنبه 19 اردیبهشت 1398 07:45
می خواستم ادامه دهم خود را اندیشهای که کهنه نمیشد را دفترچهای پر از رقم و کُد را بنیانگذار گریهی بیخود را! می خواستم ولی نتوانستم ترجیح دادم از همه باشم گم با گونی پر از هوسِ گندم! گردو شوم که نشکندم با دم در بازی اتل متلِ مردم ترجیح دادم و عملش کردم از روزه های بی سحری رفتم تا گاتهای سبکِ دری رفتم! با بُتّه...
-
فلسفهی هیچ
چهارشنبه 18 اردیبهشت 1398 00:12
آن کس که عشق را به تمسخر گرفت و رفت بنیانگذار فلسفهی هیچ و پوچ بود... زهرا موسی پور فومنی
-
سر نوشت ها
سهشنبه 17 اردیبهشت 1398 20:37
آجر پزی مکان تعالیِ خشت هاست! میلِ به جاودانه شدن در سِرشت هاست یعنی همین نسیم ملایم که میوَزد سوغاتیِ بهشتیِ اردیبهشت هاست در هر لقاحِ تخمک و اسپرم، مطلقاً یک نوع احتمالیِ از سرنوشت هاست. جنگِ تمام عیار اگر چه شبان و روز در انتظار لشکرِ زیبا و زشت هاست، امّا امیدِ معجزه آسای مبهمی کود طبیعی همهی زرع و کِشت هاست......
-
شبِ پا به ماه
دوشنبه 16 اردیبهشت 1398 13:47
سوغاتِ سفر، برایت آه آوردم بردار و نگو که اشتباه آوردم در این شبِ پابهماهِ تبدار، خدا از شرّ خودم به تو پناه آوردم زهرا موسی پور فومنی
-
نه به هر قیمتی
یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 00:52
به روی خاکِ زمین زندگی کن و خوش باش... ولی گُلم، نه به هر قیمتی که میگویند. #زهرا_موسی_پور_فومنی #تک_بیت
-
کهنه حقیقت_ تک بیت
جمعه 13 اردیبهشت 1398 23:37
مرگ حقّست، زمانش برسد می آید بپذیریم که این کهنه حقیقت زیباست... زهرا موسی پور فومنی تک بیت
-
قلب زود باور_ تک بیت
جمعه 13 اردیبهشت 1398 01:29
فریب می دهم این قلبِ زود باور را که می رود شب و صبحِ سپید می آید... زهرا موسی پور فومنی تک بیت
-
ضد حال
پنجشنبه 12 اردیبهشت 1398 01:50
به روزگار، نبند آن دل هوایی را که ضدّ حالِ بدی میخوری از آدمهاش زهرا موسی پور فومنی تکبیت
-
معلم
چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 13:10
نریز توی دلم، ترس و بد گمانی را نشان بده به من و باد همزبانی را رسیده وقتِ عبورم از آب و آتش و خاک نگو... نگو که غلط دادهای نشانی را فقط به دستِ تو امکان پذیر خواهد بود که زود، طِی کنم این مقطعِ زمانی را برای شرحِ سکوتت نمیکنم پیدا نوشته و حرفی، جملهای بیانی را شبیه قهوه ی تلخم، بدون شیر و شکر نخورده، عُق زدهاَم...