-
دعا کن، آقا...
جمعه 26 بهمن 1397 01:44
از بابتِ آمدن، نخور غم آقا اسبت به خدا نمی کند رَم، آقا بسیار دعا کن که در این فاصله ها از منتظرانت نشود کم، آقا زهرا موسی پور فومنی
-
به خود بیا...
پنجشنبه 25 بهمن 1397 14:47
در آمده پدرت توی این خراب شده برای تو، جگر توده ها کباب شده شبیه چی شده ای؟ گوسفند رامی که برای کشتن، از قبل انتخاب شده وَ یا به فرض شبیه مریضِ بد حالی که از تمام شِفاخانه٭ ها جواب شده ربودهاست هر آنچهکه داشتی را #مرد، دریده ای که روانت از او عذاب شده نگاه کن به تصاویرِ عشق _روحش شاد_ که توی ذهنت #زن، تا همیشه قاب...
-
فروغ فرخزاد
چهارشنبه 24 بهمن 1397 17:04
اندیشه اََم از حصارِ من، آزاد است دنیای نگاره هام، بی ابعاد است این زن که به شاعری گرفتار شده دنباله رویِ فروغ فرخزاد است #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
خریّت
سهشنبه 23 بهمن 1397 23:39
در کارِ من و تو، شیر یا خط بود و از سوی غریبه ها دخالت بود و بعد از گذرِ چند دهه فهمیدم؛ منظورِ تو از #عشق، خریّت بود و...!!! #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
سفال نا پخته
سهشنبه 23 بهمن 1397 15:01
انبار دروغ را پر از هیزم کرد اسرار مرا لَقلَقه ی مردم کرد٭ آن آدمک سفالیِ نا پخته از لطفِ زیاد من، خودش را گم کرد #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
سرد تر است
دوشنبه 22 بهمن 1397 08:16
امسال، بَر و روی زمین زرد تر ست نسبت به گذشته، غصّه نا مرد تر است یخ بسته بخارِ هااااا کشیدنهایم! این بهمن از آن چه دیده ام، سرد تر است #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
ساعت پیاده روی
شنبه 20 بهمن 1397 13:57
زندانِ جهان مسطّح و تو در توست در این جا میکَنند، از انسان پوست از ساعتِ کوتاهِ پیاده رَویاَش افسوس نمانده وقتِ چندانی، دوست! #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
زهرا، زهرا بود.
جمعه 19 بهمن 1397 07:07
زهرای ستمدیدهی دل پُر خونم فرصت بده تا ببوسمت خاتونم! این شعر نشانه ایست که میگوید: من به تو و نسل پاکِ تو مدیونم #زهرا_موسی_پور_فومنی #زهرا_زهرا_بود
-
آش شووور
پنجشنبه 18 بهمن 1397 12:52
عشق را می شود نمایش داد توی یک شعر، مثل نقّاشی یا که آن را به ابتذال... کشید با قلمموی آدمی ناشی می شود عقل را محاصره کرد با گروهانی از مظاهرِ عشق نرم کردش درون هاونِ وَهم با بیانِ صریحِ ساحرِ عشق خواب را می توان به دست گرفت جا به جا کرد صحنه هایش را یا از اوّل به صورتِ دلخواه ساخت هر جزءِ ماجرایش را می توان تا...
-
ربط بی ربطی
یکشنبه 14 بهمن 1397 21:51
قصّه ی جنگلست و راز بقا فصل آمیزشِ مبادا ها آن سناتور که دیر شد رسوا از مقامش نداد استعفا خواست از جفتِ خود فرار کند وضع نا امن بر قرار کند اهل دل بستنِ دوباره نبود ساز و برگش به جز نَقاره نبود! از مدیران هیچ اداره نبود در میان خواص، کاره نبود. قصد آشوب داشت توی سرش کاش می آمد آن زمان، خبرش هیکلش غرق در گُه و لجن...
-
ترک باغچه
شنبه 13 بهمن 1397 23:07
وقتی گل سرخ، عاشقِ زاغچه است تصویر بهار، گوشه ی تاقچه است وقتی که شکسته حرمتِ ارزش ها تقدیر من و تو، ترکِ این باغچه است #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
خدا،...خودت
جمعه 12 بهمن 1397 02:50
تنهایم و در جهان ندارم پشتی هرگز نزدم به شهد عشق، انگشتی از واژه ی تلخِ خودکشی بیزارم ای کاش خدا، خودت مرا می کشتی! #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
اشعار نو ظهور
سهشنبه 9 بهمن 1397 03:38
در من زنی ست خسته ولی ساکت و صبور دارنده ی سواد و ادب. با نمک، نه شور جویای علم و عشق و حقیقت به طورِ خاص با سینما، تئاتر، ترانه، کتاب... جور در من زنی ست درد کشیده، شکسته تَن امّا همیشه قانع و تودار و پر غرور شاعر شده به لطف خدایی که می شنید حرفِ مرا از آن سرِ منظومه های دور تاریکی از سراسر او شُست و شو شده با غوطه...
-
شام آخر
یکشنبه 7 بهمن 1397 02:49
عمری نگران بود بر احوال بشر تا از منِشان خیر ببینند، نه شَر این قصّه به اوج خود رسید آهسته در نطقِ مسیح، سرِ شام آخر #زهرا_موسی_پور_فومنی تابلوی #شام_آخر #لئوناردو_داوینچی
-
خود آزاری
پنجشنبه 4 بهمن 1397 19:08
ماییم و... امید نسبی و ناچاری وحشت زده از عواقبِ بیداری چون دسته گلی میان باغی متروک چسبیده به خار ها و... خود آزاری #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
در انتظار تو...
چهارشنبه 3 بهمن 1397 16:11
درود بر تو که هرگز نمی رسی از راه درود بر تو که بودی امیدِ خلق اللّه به لطف منتظرانت، زمینه آماده است که پشتِ ابر بمانی تمامِ شب، ای ماه چه قدر مسخره اَم کرد هر کس و نا کس برای این که تو را می سرودم از لبِ چاه! شنیده اَم که به دنیا گذاشت پا، دَجّال برای کشتنِ جسمت، به گونهای جانکاه خبر ندارد از این واقعّیت آن تکچشم...
-
بوی بهشت
سهشنبه 2 بهمن 1397 19:35
مادر شدی و بهشت را بو کردی با سختیِ روزگار، سو سو کردی هر بار که بر بامِ دلت غم بارید آن را خودت عاشقانه، پارو کردی #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
همای و همایون
دوشنبه 1 بهمن 1397 14:50
مثل شَبَح از قصر تو بیرون شده ام مانند همایِ بی همایون٭ شده ام همراه ستاره های میلیون ساله... در وهمِ سیاه چاله مدفون شده ام زهرا موسی پور فومنی ٭همای (مرد) عاشق همایون (زن) بود.
-
سو سو
دوشنبه 1 بهمن 1397 03:05
مادر شدی و بهشت را بو کردی با سختیِ روزگار، سو سو کردی هر بار که بر بامِ دلت غم بارید آن را خودت عاشقانه، پارو کردی زهرا موسی پور فومنی
-
علف هرز
شنبه 29 دی 1397 07:08
حالا که از عشق و عاشقی می گویید عطر گل نو بهار را می بویید در باغ هزار رنگِ رٶیا هاتان دیگر علفِ هرز نخواهد رویید زهرا موسی پور فومنی افکار منفی مانند علف هرز هستند.
-
معلم فلسفه
پنجشنبه 27 دی 1397 08:03
گفتی که صدای شعر، رسماً خفه است. زیرا که ترازوی فلک بی کفه است! با سفسطه توجیه نکن شاعر را وقتی که خودش معلّم فلسفه است زهرا موسی پور فومنی
-
صد ها بار
پنجشنبه 27 دی 1397 01:33
در کشور سبزِ بلبل و گلکده اش بر خاک طَهورِ از بهشت آمده اش می میرم و زنده می شوم صدها بار با دیدن آن جنازه ی یخ زده اش زهرا موسی پور فومنی
-
نسخه ی ثبتی _ ترکیب بند
سهشنبه 25 دی 1397 22:58
قصّه ی جنگلست و راز بقا فصل آمیزشِ مبادا ها آن سناتور که دیر شد رسوا از مقامش نداد استعفا خواست از جفتِ خود فرار کند ارتباطی نُو بر قرار کند اهل دل بستنِ دوباره نبود ساز و برگش به جز نَقاره نبود! از مدیران هیچ اداره نبود در میان خواص، کاره نبود. قصد آشوب داشت توی سرش کاش می آمد آن زمان، خبرش هیکلش غرق در گُه و لجن...
-
عهد با باد
یکشنبه 23 دی 1397 17:05
ای بانیِ رسمِ عهد بستن با باد خود را سرِ هیچ می کنی دشمن شاد. قلبی که برای دوستانش نتپد از هر چه امید و آرزو خالی باد زهرا موسی پور فومنی
-
بی شرط نمی شود...
پنجشنبه 20 دی 1397 20:30
دیوانه نشد کسی برایم بی قصد و غرض نزد صدایم تخمی نشکست زیر پایم! از روزِ ازل غریب بودم چشم و دلم از خودم نشد سیر تقدیر به پام بست زنجیر سرباز شدم تهِ عجب شیر!! حوّایِ ویارِ سیب بودم رقصیدن و بوسه شد حرامم هم سنگِ زمانه، بی دوامم بد هر چه که بود، شد به نامم... ای کاش که نا نجیب بودم تٲثیر گذار نیست آهم. رسم است که...
-
سست خیالی
سهشنبه 18 دی 1397 15:56
ای زن، که بر اوجِ عرش نامت شده ذکر، دارنده ی صد هزار اندیشه ی بکر... این سست خیالی ست که پنداشته ای با کشفِ حجاب می شوی روشن فکر زهرا موسی پور فومنی
-
جای شعر
دوشنبه 17 دی 1397 10:06
گفتی همه جا که، کارِ جالب کردم اعجاز در انشاء ِ مطالب کردم پیش آمده لحظه ای بپرسی از خود; این چیست که جای شعر قالب کردم؟! #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
مادرم...
شنبه 15 دی 1397 14:53
مادرم را سال ها گم کرده ام در دل آرامگاهی از عدم توی یک باریکه ی سنگ و شِنی زود... خیلی زود از شانس بدم! مادرم از جنس باران بود و خاک فارغ از آلایشِ رنگ و ریا عاشقی را یاد می داد او به ما عشق از نوعِ زمینی... ما وَرا مادرم تدریس می کرد آن زمان درس های پایه ی اخلاق را خط به خط آموختیم آرام از او نکته های ریزِ در اوراق...
-
رمان منسجم
جمعه 14 دی 1397 01:30
من عشق را به سمت تو آوردم تو شعر را به سوی من آوردی گاهی ولی بدون شکیبایی عیبِ مرا به روی من آوردی از تکیه اَم به شانهی لرزانت تا بوسه ات به گونهی نمدارم جمعاً هزار صفحه نخواهد شد من ماجرا، به قول تو کم دارم باید رمان منسجمی باشیم در انتها به صورت تضمینی باید که در بیاید از آب، عالی در مایه های یک عمل بینی در...
-
وا دادی... تکبیت
پنجشنبه 13 دی 1397 03:42
من از تو خسته نمی شد به هیچ ترتیبی ولی خودت وا دادی. خدا به همراهت! زهرا موسی پور فومنی تکبیت