-
آمین
یکشنبه 8 اردیبهشت 1398 09:45
خدا کند که نصیبِ شغال ها بشود جنازهی همهی خائنان به عشق... آمین! زهرا موسی پور فومنی تک بیت
-
آتش به اختیار
شنبه 7 اردیبهشت 1398 02:27
بیزارم از خودم که کنار تو نیستم سر مستم از شراب و... خمار تو نیستم بیزارم از خودم، منِ پاییزِ چار فصل از این که گریهنازِ بهار تو نیستم بیزار از منی که در آماجِ اضطرار آتش به اختیارِ قرار تو نیستم یا موقعی که برزخ و تنها نشستهای در ازدحامِ هَمهَمه... غارِ تو نیستم محکوم میشوم به قِصاصی بدون عفو در صحنِ عشق، چون که...
-
نتوانستم ۱۱ مارس ۲۰۱۶
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1398 22:59
گفتی به تو وابسته نباشم ای دوست ترسیدی و ترساند مرا افکارت من عاشق و تو غرق سیاست بودی هرگز نشد آگاه شوم از کارت با سفسطه و مغلطه طردم کردی از مأمنِ آرامگر آغوشت ای کاش کمی لحن خدا می پیچید در محفظه ی نا شنوای گوشَت از عشق که می گفتم و می خندیدی تصویر مرا حسّ بدی می فرسود من پیر شدم تا تو بفهمی حرفم_ معنای صمیمانه ی...
-
بیل و کلنگ
دوشنبه 2 اردیبهشت 1398 19:03
حالا که به روی ظلم، لب میدوزی پس زنده در آتش خودت میسوزی با بیل و کلنگ آمدم سر وقتت ای سازهی بد قوارهی دیروزی #زهرا_موسی_پور_فومنی #رباعی #شعر #تحجر #بی_تفاوتی #بی_طرفی #سکوت #تنهایی #ایران #ادبیات #شاعران
-
سیاه چالهی عشق_ تک بیت
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398 21:58
خود را سپردهاَم به خدایی که هست و نیست توی سیاهچالهی ژرفی به نامِ [ عشق ] #زهرا_موسی_پور_فومنی #تک_بیت
-
سهطاق
شنبه 31 فروردین 1398 13:44
در زیرِ سهطاقِ گنبدِ نیمهکبود از لطفِ طبیعتِ فراسویِ وجود هر کس که به من گفت، کسم خواهد شد با نیّتِ زجر دادنم، آمده بود... #زهرا_موسی_پور_فومنی #شعر #تنهایی #شک #اشک #ادبیات #درد #شاعر #رباعی
-
نسازگار
شنبه 31 فروردین 1398 10:32
زشتست که هِی نَسازگاری بکنی با اذیتِ خود، دفع خماری بکنی یک عمر نشستی و تماشا کردی وقتست بِایستی و کاری بکنی #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
آزادیِ بیان
سهشنبه 27 فروردین 1398 15:03
#آزادی_بیان شده یک آرزوی دور باید در این زمانه سپردش به خاکِ گور #زهرا_موسی_پور_فومنی #تک_بیت
-
فرض را...
دوشنبه 26 فروردین 1398 15:52
روز ها (قول) را عمل کردم با روانم اتل متل کردم عقلِ بو داده را مَچَل کردم شب که شد، (فرض) را بغل کردم تا که زن بودنم رود از یاد! پیشِ رو می گرفتم آینه را میزدم حرف با تو ساعتها گاه بحثی شروع می شد تا می کشاندی به سمتِ یک دعوا بعد می رفتم از گلو بر باد! چند پُک می زدم به یک سیگار بیخجالت کشیدن از این کار دود می کردی...
-
آه
شنبه 24 فروردین 1398 00:39
هِی آهبکش، آهبکش، آهبکش، آاااه #انسان، تو به جز آه چه داری که بیارزد! #زهرا_موسی_پور_فومنی #تک_بیت @zahramoosapoor
-
ضدّ و نقیض
پنجشنبه 22 فروردین 1398 03:32
هر چند که از قرار، کمسن بودم محبوبتر از فرشته و جِن بودم با ضدّ و نقیض پر شد اندیشهاَم و مشکوک شدم به هر چه مومن بودم #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
تنبیه
چهارشنبه 21 فروردین 1398 03:01
همصحبتِ دانههای تسبیح شدم! چون معنی گنگِ فیهِ ما فیه شدم ای خوبترین، خوبترین، خوبترین در ذاتِ تو شک کردم و تنبیه شدم #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
حسین (ع)
سهشنبه 20 فروردین 1398 03:15
هر چند که بوده سرنوشتش جانسوز دارد سخنش، نکات عبرت آموز با آن همه تبلیغ که بر ضدّش شد ما مخلص در بستِ حسینیم هنوز #زهرا_موسی_پور_فومنی #حسین_بن_علی
-
انگیزه ی شعر گفتن..
دوشنبه 19 فروردین 1398 20:32
حالا که توجّهم به غم جلب شده، افسوسخوریم از تَهِ قلب شده. با این همه ترس و لرز و دلمشغولی انگیزه ی شعر گفتنم سلب شده. #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
هنر زندگی...
دوشنبه 19 فروردین 1398 20:31
وقتی که خدا هم از غمت بیخبر است، تنهایی و دل به هیچ بستن، ضرر است. لذّت ببر از هر آن چه داری ای دوست، تردید نکن که زندگی یک هنر است. زهرا موسی پور فومنی
-
دستخوش
شنبه 17 فروردین 1398 07:59
انگار گرفته چرخِ دنیا زیرم چون دستخوشِ واکنش و تغییرم ای کاش، خداوند خبر داشت که من از آمدنِ به این جهان دلگیرم! #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
مطلع یک غزل.
شنبه 17 فروردین 1398 02:11
خدا دروغِ قشنگیست، باورش کردم دلم نداشت یقین ، خاک بر سرش کردم...
-
با اخم نیا...
جمعه 16 فروردین 1398 01:51
وقتی که تو از دغدغه باشی خالی پَر می کشم از نهایت خوشحالی با اخم سراغِ من نیا اوّلِ صبح چون تا شب از اخلاق بدم مینالی #زهرا_موسی_پور_فومنی #رباعی #رباعی_سرا #شاعران_زن #زنان_شاعر
-
مهمان
پنجشنبه 15 فروردین 1398 07:58
آرام بخوان به وقتِ خوابم لالا مهمان تو هستم عشق، حالا حالا بِپّا که برای این زنِ پر احساس هرگز نبری صدای خود را بالا... #زهرا_موسی_پور_فومنی #رباعی #رباعی_سرا
-
با آن که...
چهارشنبه 14 فروردین 1398 11:18
چون ابرکِ نو بهار هستم غمناک تنهایم و زار می زنم بر این خاک هرگز نشدم خلاص از تهمت ها با آن که تمام عمرِ خود بودم پاک #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
آسان نیست...
چهارشنبه 14 فروردین 1398 00:23
با آن که غم درونیاَم، پنهان نیست در کالبدِ نحیف و سردم، جان نیست هر چند به عشق و عاشقی محتاجم... [دل بردن ِ از من، به خدا آسان نیست] #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
نوروز آزاده
سهشنبه 13 فروردین 1398 03:19
نوروز عزیزِ تا ابد آزاده، پر شور ترین عیدِ به ظاهر ساده! اندازه ی مغز کوچکش حرف زده هر کس که تو را به غیر نسبت داده زهرا موسی پور فومنی
-
طعم صبوری
دوشنبه 12 فروردین 1398 13:40
ای مرد، خدا به خلقتت خوشبین است چون طعمِ صبور بودنت، شیرین است با دشمن و دوست، خوب اگر تا بکنی پاسخ به دعای هر شبت آمین است #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
خواست و نخواست_ ریحانه گیلانی
دوشنبه 12 فروردین 1398 01:52
در بیداری هرگز ندیدم مردی را که پدرم بود و نبود... در خواب حتّی ندیدم او را ! مردی که دخترش را خواست و نخواست... دل تنگش نمی شوم چون دل تنگم نشد . #پدر ، چه واژه ی گُنگی است برای من برای ریحانه گیلانی . #ریحانه_گیلانی
-
یادآوری
دوشنبه 12 فروردین 1398 01:30
در موقع غم، کشیدنِ آه خوش است همصحبتیِ رفیق دلخواه خوش است بسیار سفارش شده در قرآن که یاد آوری #مرگ هر از گاه خوش است #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
نگذاشت
دوشنبه 12 فروردین 1398 00:44
مشتاق شدم از او بدانم، نگذاشت توی بغلش شعر بخوانم، نگذاشت نسبت به همه رابطهها بد بین بود می خواستم عاشقش بمانم، نگذاشت #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
چه بهره هایی...
یکشنبه 11 فروردین 1398 19:55
با منّت و پَرخاش، دلم را آزرد اویی که برای من زمانی میمُرد در قحطی عشق واقعی، این نامرد از بی کسیاَم چه بهره هایی که نبرد!! #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
رَم
جمعه 9 فروردین 1398 17:46
دیروز کمی چای و غزل دم کردم حوّا شدم و سفر به آدم کردم کردم* از بس که دو دوزه باز بود این موجود تا خواست که رامش بشوم، رَم کردم #زهرا_موسی_پور_فومنی
-
امسال بهار_ ابراهیم سحری فومنی
چهارشنبه 7 فروردین 1398 21:08
امسال بهار ،خالی از هر رنگست در اوّل راه ،پای اسبش لنگست هر ثانیه قلب هایمان می گویند : از غصّه پُریم ،جای شادی تنگست #ابراهیم_سحری_فومنی
-
خواب نیمروز
سهشنبه 6 فروردین 1398 15:00
امسال، نو بهار نداریم هموطن! غم ریخته به دامن این خاکِ خستهتن سیلاب برده خوشکُنَکی را که داشتیم از ریشه کنده تاکبُنی را که کاشتیم بیچارهتر شدیم از آنی که بوده ایم زیرا هنوز، مثل هوا توده توده ایم ترسیده ایم مثل سگ از سایه هایمان! از این جهت نکرده فِلاکت، رهایمان. خامیست که به گردن تقدیر افکنیم جانی که بیصدا...